کتاب‌ها، مقالات و مجلات ,علمی، پژوهشی و فناوری

سقوط قلعه شیشه‌ای

شکنندگی فناورانه در قلعه شیشه‌ای؛ پایان افسانه امنیت دیجیتال وابسته

جنایت صهیونیستی در دوحه، آزمونی تاریخی برای دو مدل امنیتی بود: یکی وابسته به فناوری وارداتی، دیگری متکی بر خوداتکایی فناورانه. سقوط قلعه شیشه‌ای قطر نشان داد امنیت دیجیتال خریدنی نیست باید آن را ساخت.

به گزارش پایگاه خبری علم و فناوری :در دوحه، جایی که فناوری‌های پیشرفته نظامی و سامانه‌های پدافندی غربی قرار بود سپری نفوذناپذیر باشند، واقعیت دیگری رخ نمود: قلعه‌ای شیشه‌ای با زیرساختی وابسته و شکننده. تجاوز اخیر اسرائیل نشان داد که امنیت دیجیتال وارداتی، در بزنگاه‌های راهبردی، نه‌تنها ناکارآمد بلکه آسیب‌پذیر است.

این رویداد، نقطه پایانی بود بر افسانه امنیت فناورانه وابسته و آغاز بازاندیشی در مفهوم فناوری بومی به‌مثابه ستون امنیت ملی.

برای تحلیل دقیق‌تر این تقابل دو مدل امنیتی در بستر فناوری، یادداشت تحلیلی «حسن عرفانیان» کارشناس سیاسی و مدرس سواد رسانه‌ای با عنوان «دوحه؛ پایان افسانه امنیت آمریکایی و آغاز عصر مقاومت» را در ادامه بخوانید...

توحش صهیونیست در دوحه، فراتر از یک جنایت جنگی، تبدیل به سند زنده‌ای شد که دو جهان‌بینی کاملاً متضاد در عرصه امنیت ملی را در آزمون تاریخ قرار داد.

از یک سو، مدل امنیت وابسته قطر ایستاده بود؛ قلعه‌ای شیشه‌ای ساخته بر وعده‌های فرامنطقه‌ای و میزبانی پایگاه‌های پیشرفته. از سوی دیگر، مدل امنیت خودبنیاد ایران برآمده از چهار دهه مقاومت در برابر سخت‌ترین محاصره‌ها و تهدیدها.

نتیجه این آزمون خونین بر سنگفرش‌های دوحه نقش بست: امنیت کالایی قابل خرید نیست؛ آن را تنها می‌توان ساخت.

خیانت؛ الگویی تکراری با بازیگرانی ثابت 

این یک اشتباه نبود؛ یک «سناریوی تکراری» بود با کارگردانی آشنا. تاریخ یک سال گذشته، پنج پرده گویا از این نمایش خونین را ثبت کرده است:

 پرده بیروت: وعده امنیت از زبان دیوید هوکشتاین، سپس شهادت فواد شکر

پرده آتش‌بس: تضمین ۲۱ روز آرامش، سپس شهادت سیدحسن نصرالله در روز هجدهم  

پرده تبادل اسرا: طعمه ۵۰ زندانی، سپس شهادت محمد سنوار  

پرده وین: مذاکره و پذیرش غنی‌سازی، سپس حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران  

پرده دوحه: وعده صلح نهایی با حماس، سپس موشک‌باران مستقیم محل مذاکره  

از شوک دیپلماتیک تا اقتدار راهبردی  

نخست‌وزیر قطر، این تجاوز شوک‌آور را «ترور دولتی» خواند و اشاره صریح به «برهم‌زدن ثبات منطقه توسط نتانیاهو»، نشان از تغییر پارادایم در دیپلماسی دوحه دارد.

در مقابل، موضع ایران ترکیبی از خردورزی و تجربه بود: بدون واکنش احساسی، بدون غافلگیری، و با پشتوانه‌ای استوار از گفتمان مقاومت. ایران امروز در جایگاه یک مرجع امنیتی معتبر و الهام‌بخش برای ملت‌های منطقه ایستاده است.

از العدید تا محور مقاومت؛ دو مدل متضاد در خاورمیانه 

جنایت دوحه همچون آینه‌ای شفاف بود که نقاط ضعف ساختاری مدل امنیتی قطر و در مقابل، نقاط قوت برجسته مدل امنیتی ایران را به نمایش گذاشت.

در یکسو، مدل قطری قرار داشت که امنیت را به نمایندگی از پایگاه آمریکایی «العدید» تعریف می‌کرد. قطر با میزبانی بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه، گمان می‌برد «بیمه‌نامه تمام‌خطر» امنیتی خریداری کرده است.

اما این مدل با چهار چالش بنیادین روبرو بود: 

انفعال راهبردی: مرکز تصمیم‌گیری امنیتی قطر نه در دوحه، که در پنتاگون بود.

شکنندگی فناورانه: پیشرفته‌ترین سامانه‌های پدافندی آن با یک فرمان از واشنگتن از کار می‌افتاد.

وابستگی مطلق: واشنگتن اجازه هیچ تصمیم مستقل امنیتی به دوحه نمی‌داد.

 ناتوانی بازدارندگی: قطر فاقد توان اعمال هزینه مؤثر بر متجاوز بود.

در مقابل، مدل ایرانی مسیری کاملاً متفاوت را پیموده بود. این مدل بر چهار پایه استوار بنا شده است:

 حاکمیت مطلق: هیچ نهاد خارجی اجازه دخالت در تصمیمات امنیتی ایران ندارد.

بازدارندگی پویا: توان موشکی و پهپادی ایران، هر متجاوزی را پیش از اقدام به محاسبه هزینه وادار می‌کند.

 شبکه‌سازی هوشمند: امنیت ایران با ایجاد «محور مقاومت» به امنیت کل منطقه گره خورده است. 

جنایت اخیر اسرائیل، به وضوح نشان داد که امنیت اصیل و پایدار را نمی‌توان از بازارهای جهانی خریداری کرد، بلکه باید آن را با تکیه بر اراده آهنین ملی بنا کرد.

حکمرانان منطقه امروز دانسته‌اند بهشت واهی امنیت آمریکایی، بر شن‌های روان بنا شده است.  

حالا نوبت انتخاب است: قطر بودن و قربانی شدن، یا ایران بودن و ایستادن.

یادداشت: حسن عرفانیان 

https://stnews.ir/short/4x0kk
اخبار مرتبط
تبادل نظر
نام:
ایمیل: ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد کنید
نظر: