علمی، پژوهشی و فناوری

یادداشت؛

بیانیه‌ای برای شستن دست‌ها نه برای درمان درد‌ها(صدوهشتاد اقتصاد دان،منتقدان بی اعتراف)

عضو شورای بسیج اساتيد دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان در یادداشتی؛ با عنوان »بیانیه‌ای برای شستن دست‌ها نه برای درمان درد‌ها(صدوهشتاد اقتصاد دان،منتقدان بی اعتراف)» می نویسد: در هیچ کجای بیانیه نمی‌خوانیم که این اقتصاددانان و مسئولان پیشین بگویند «ما هم سهمی در این ویرانی داشته‌ایم». هیچ اعترافی، هیچ مسئولیتی، هیچ عذرخواهی‌ای در کار نیست. گویی این بحران نه محصول دهه‌ها سیاست‌گذاری غلط و فرصت‌سوزی، بلکه یک حادثه طبیعی است که بی‌هشدار نازل شده.این فرار از مسئولیت، عریان‌ترین ضعف این بیانیه است.

به گزارش پایگاه خبری علم و فناوری اصفهان : متن یادداشت بدین شرح است:

﴿ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ ﴾ (سوره بقره، آیه ۴۴)

«آیا مردم را به نیکی فرمان می‌دهید، ولی خودتان را فراموش می‌کنید؟!»

بیانیه‌ای برای فرار رو به جلو؛ صدای مسئولان دیروز در لباس ناصحان امروز

در میانه خاکستر بحران، ناگهان صدای بیانیه‌ای بلند می‌شود؛ صدایی آشنا از همان‌هایی که سال‌ها سکان‌دار سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی این کشور بودند، اما حالا در قامت منجی و مصلح ظاهر شده‌اند. بیانیه‌ای پر از شعارهای تکراری، بی‌هیچ مسئولیت‌پذیری و اعترافی به نقش پررنگ خودشان در زایش همین فاجعه‌ای که همه را درگیر کرده است.

امضاکنندگان این بیانیه از امنیت می‌گویند، از مذاکره می‌گویند، از بازگشت به دیپلماسی می‌گویند؛ بی‌آن‌که حتی برای لحظه‌ای بپرسند: چه کسی بود که دیروز با تصمیماتش ریشه‌های این بحران را در خاک خشک اقتصاد ایران کاشت؟ چه کسی بود که در دوره مسئولیتش، با بی‌تدبیری و انفعال، راه نفس مردم را بست؟

این چهره‌ها همان مدیران و مشاورانی هستند که در حساس‌ترین دهه‌های این کشور، سیاست‌گذار بوده‌اند؛ نه تماشاگر. اما امروز طوری سخن می‌گویند که انگار از ابتدا بر صندلی منتقد نشسته بودند و نه در دفتر تصمیم‌سازی. تناقض بزرگ بیانیه درست همین‌جاست: کسانی که باید پاسخگو باشند، در لباس طلبکار و ناصح ظاهر شده‌اند.

این بیانیه برای برون‌رفت از بحران نیست؛ برای شستن دست‌های آلوده از گذشته است.

با عباراتی زیبا و توصیه‌های پرزرق و برق، می‌کوشد نقش تاریخی امضاکنندگانش در فروپاشی اعتماد عمومی، تورم سرسام‌آور، رکود، و سقوط سرمایه اجتماعی را پنهان کند. مردمی که سال‌ها زیر بار سیاست‌های غلط این چهره‌ها له شدند، امروز قرار است دوباره همان نسخه‌های سوخته را به اسم راه‌حل نجات بپذیرند؟

بیانیه می‌گوید باید به دیپلماسی بازگردیم؛ اما نمی‌گوید که همین «بازگشت» پیش‌تر با چه هزینه‌های سنگینی آزموده شد. نمی‌گوید که همان کسانی که امروز از مذاکره دفاع می‌کنند، دیروز توافقی را امضا کردند که حتی تضمینی برای پایبندی طرف مقابل نگرفتند؛ و حالا که نتایج آن «تقریباً هیچ» از آب درآمد، با خونسردی تمام، دوباره همان نسخه بی‌جان را توصیه می‌کنند؛ گویی مردم حافظه ندارند، گویی تاریخ پاک شده است.

بدتر از همه، غیبت مطلق یک اصل بدیهی است: خودانتقادی.

در هیچ کجای بیانیه نمی‌خوانیم که این اقتصاددانان و مسئولان پیشین بگویند «ما هم سهمی در این ویرانی داشته‌ایم». هیچ اعترافی، هیچ مسئولیتی، هیچ عذرخواهی‌ای در کار نیست. گویی این بحران نه محصول دهه‌ها سیاست‌گذاری غلط و فرصت‌سوزی، بلکه یک حادثه طبیعی است که بی‌هشدار نازل شده.

این فرار از مسئولیت، عریان‌ترین ضعف این بیانیه است.

مردم می‌دانند که اگر امروز اقتصاد ایران به این وضع افتاده، یک دلیل اصلی‌اش همان تصمیماتی است که در اتاق‌های همین امضاکنندگان اتخاذ شد: از سکوت در برابر فساد سیستماتیک، تا سیاست‌های نادرست پولی، از بی‌عملی در اصلاح ساختار بودجه، تا اعتماد کودکانه به وعده‌های غرب. چه شد که امروز همه این افراد به‌یک‌باره منتقد شده‌اند، بی‌آن‌که در آینه نگاه کنند؟

بیش از هرچیز، این بیانیه بر باد اعتماد عمومی نمک می‌پاشد؛ زیرا مردمی که هر روز زیر بار تورم و تحریم زندگی می‌کنند، به روشنی می‌بینند که پشت این جملات پرطمطراق، همان نگاه‌ها، همان افراد و همان سیاست‌های شکست‌خورده پنهان شده‌اند.

هیچ راه‌حلی بدون پذیرش مسئولیت گذشته اعتبار ندارد.

جامعه حق دارد بپرسد: چه تضمینی هست که همان سیاست‌گذاران دیروز، اگر امروز دوباره قدرت و تریبون بیشتری به دست آورند، تصمیمات غلط جدید نگیرند؟ چه تضمینی هست که باز هم فرصت‌ها را نسوزانند؟ بی‌پاسخ ماندن این پرسش، کل بیانیه را از اعتبار ساقط می‌کند.

بیانیه‌ای که درد مردم را نمی‌بیند، به‌جای پذیرش سهم خود در ریشه‌های بحران، تقصیر را فقط به گردن دشمن خارجی می‌اندازد و در نهایت هم همان نسخه‌های بارها شکست‌خورده را توصیه می‌کند، چیزی جز تکرار تاریخ نیست؛ تکرار یک تراژدی که این‌بار مردم دیگر حاضر به پرداخت هزینه‌اش نیستند.

این نسخه‌های پوسیده، دیگر خریداری ندارد.

نه به این دلیل که مردم مخالف دیپلماسی‌اند؛ بلکه چون می‌دانند تکرار همان سیاست‌ها با همان چهره‌ها، نتیجه‌ای جز همان شکست‌های پرهزینه نخواهد داشت.

و این‌گونه، بیانیه‌ای که قرار بود راهی برای عبور از بحران باشد، به یک سند عریان برای فرار از پاسخ‌گویی بدل شد؛ و چیزی جز نماد بحران اعتماد و مسئولیت‌گریزی در تاریخ نخواهد ماند.

دکتر محسن شریعتی_ عضو شورای بسیج اساتيد دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان

https://stnews.ir/short/4a9zE
اخبار مرتبط
تبادل نظر
نام:
ایمیل: ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد کنید
نظر: