علمی، پژوهشی و فناوری ,علمی، پژوهشی و فناوری

به مناسبت فرارسیدن سالروز ارتحال معمار انقلاب اسلامی؛

نگاه امام خمینی(ره) به دستاوردهای علمی

امام خمینی به دلیل نوع برداشت خود از اسلام و به تبع آن وظایف و تکالیف یک عالم اسلامی و در موضع مسؤولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی، هم بدلیل اعتقاد خود و هم به دلیل موقع و جایگاه خود در رهبری جامعه بر خلاف بسیاری از علمای همطراز خود با پدیده های جدید مواجه

به گزارش خبرگزاری علم و فناوری؛ درمیان اندیشمندان دینی نوگرا برجسته ترین فرد حضرت امام خمینی است که با هوشیاری منحصر به فرد، با دریافت جامع از دین، با استفاده از معارف دست اول قرآن و اهل بیت وحی با تلفیق تجارب گذشته، با درک تاریخی از الزامها و نیازها و تحولات جامعه و در شرایط مناسب تاریخی در راستای پر کردن شکاف، رفع گسستگی و ایجاد پیوند فرهنگ و تفکر جامعه معاصر با فرهنگ و تفکر گذشته و تاریخی به احیای دیانت اسلام در وجوه سیاسی و اجتماعی، فردی، جمعی، دنیوی و اخروی، مادی و معنوی همت گماشت و مجدد بزرگ اسلام در عصر حاضر شد. ایشان همه امتیازات علما و نخبگان مسلمان و نوگرا را یکجا با خود همراه کرد و از کاستیهای آنها پرهیز نمود. او توانست نخبگان تمدن جدید و بیگانه با دیانت، در عصر برکناری دین از صحنه جامعه، انقلاب و حکومت دینی را بنا نهد. او تجسم فکر و عمل دینی بود. دینی ناب، جامع و همه سونگر، با توجه به آنچه گفته شد ضرورت و اهمیت نجات جامعه اسلامی با شناخت نظرات حضرت امام خمینی مضاعف

می گردد. عمده ترین دلیل این ضرورت ویژگیهایی است که به شخص ایشان به عنوان یک متفکر مصلح تعلق دارد. ویژگیهایی که اندیشه و سیره عملی ایشان را به عنوان نقطه عطف اندیشه و تفکر دینی نوگرا مطرح می کند و هم در این مقاله ضمن بیان معیارهای نقد و انتخاب امام نسبت به تمدن جدید غرب به تبیین مفاهیم عمده ای که از ملزومات اصلی اصلاحات سیاسی- اجتماعی به شمار می ایند اشاره خواهد شد.

بررسی و تحلیل افکار و اندیشه های اصلاحی امام به لحاظ برخی ویژگیها که در ذیل آمده است حائز اهمیت می باشد.

1. ایشان برجسته ترین اسلام شناس معاصر بودند که اشراف به متون دینی داشتند و شناخت خود را مستقیماً از منابع معتبر و دست اول اسلامی به دست می آوردند.

2. درکی عمیق و جامع الاطراف از اسلام داشتند و اسلام را در ابعاد فردی و تجمعی و عبادی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و به عنوان یک مکتب جامع می شناختند.

3. بالاترین سمت دینی در بین مسلمانان یعنی مرجعیت دینی را داشتند که پشتوانه مشروعیت و مقبولیت «حجت بودن» دیدگاهها و نظرات اسلامی ایشان برای اکثریت افراد جامعه اسلامی است.

4. ایشان یکی از بزرگترین انقلابهای اجتماعی – سیاسی معاصر را رهبری کردند.

5. ایشان در جامعه معاصر مدت ده سال رهبری سیاسی- اجتماعی و دینی یک جامعه را عهده دار بودند.

6. ایشان با پدیده ها، ابزار و شیوه های جامعه جدید و دستاوردهای تمدن غرب مواجه بودند و به الزامات و نیازهای جامعه معاصر آشنایی و آگاهی داشتند.

معیارهای نقد و انتخاب امام نسبت به تمدن جدید:

موضع امام در قبال تمدن جدید موضع پذیرش همراه با نقد و انتخاب ایشان را نیز ذکر کرد. دانستن این معیارها برای فهم بهتر مواضع ایشان اهمیت دارد. این معیارها که نوع نقد و انتخاب را مشخص می سازد. به نظر می رسد عمده ترین معیارها از دید امام سه شاخص و معیار زیر می باشد.

1) تعالیم و احکام اسلام
اسلام اصلیترین معیار نقد و انتخاب حضرت امام در قبال پدیده های تمدن جدید و اصولاً هر موضوع دیگری است: «اسلام همه چیز است» [26] ودر جای دیگر با صراحت و روشنی بیشتری اعلام می نمایند:

«مکتب بزرگترین چیزی است که از برای ما مطرح است، نباید راجع به مکتب یک

کلمه ای کسی بگوید، اشتباه می کنند اگر می گویند مکتب چطور، تمام مقصد ما مکتب ماست»[27]

2) معیارهای دوم عبارت است از مصالح جامعه، کشور و مردم

بدیهی است از نظر امام این معیار با معیار اصلی که اسلام است تناقض ندارد. امام معتقد است اسلام مغایر با مصالح مردم و جامعه نیست اصولاً احکام ثانویه و احکام حکومتی مد نظر امام، که حتی می تواند فراتر از چهارچوب احکام اولیه اسلام باشد، مبتنی بر مصلحت جامعه، کشور، مردم و توانایی اسلام برای اداره و پاسخگویی به نیازهائی است که در حوزه های داخلی و خارجی مد نظر اما بوده است. «روابط خارجی ما بر اساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است».  «سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم».

3) عدم وابستگی و استقلال

یکی دیگر از معیارهای امام در خصوص موضع ایشان در قبال پدیده ها ی جدید ناشی از تمدن غرب، موضوع عدم وابستگی است امام همواره به غرب با حفظ حساسیت خاص نسبت به خدشه وارد شدن استقلال کشور نگاه کرده است. این معیار نیز خود به نحوی وابسته به معیارهای پیشین است زیرا اولاً اسلام تحت سلطه بودن مسلمانان را نفی کرده است و ثانیاً وابستگی بر خلاف مصالح کشور و مردم است. از آن طرف باز یک اصل دیگری هست که باز اصل مهم است که مسلمین نباید تحت سلطه کفار باشند. خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه کفار را قبول بکنند.

توسعه اقتصادی و شاخصهای آن کدام است:

امام خمینی اصولاً به اقتصاد به عنوان حوزه علمی و عرفی که معشیت و زندگانی مادی مردمان را تأمین می کند همواره به دیده اهمیت نگریسته است. این نکته از تأکید ایشان بر شاخصهای مهمی از حوزه اقتصاد قرار دارد شاخصهایی نظیر اهمیت کشاورزی، ارزش کار و کارگر، رفاه عمومی، فقر زدایی، محرومیت زدایی و رسیدگی به مسکن از شاخصهای توسعه اقتصادی است. از این رو توسعه اقتصادی نیز فرایندی است که طی آن در سطح زندگی مادی مردم تحول مثبت پدید می اید، مورد توجه ایشان بوده، چون امام یک عالم توسعه به مفهوم رایج آن نیستند یک متفکر اجتماعی و یک رهبر دینی – سیاسی هستند. اشارات و سخنان ایشان به مسائل اقتصادی، آنگونه که از یک عالم توسعه اقتصادی متوقع است، نیست.

بطور کلی باید گفت: امام ضمن پذیرش توسعه اقتصادی سه نگرانی عمده دارند که نقد و انتخاب ایشان نسبت به توسعه اقتصادی را نیز همین سه نگرانی سامان می دهد. اول آنکه توجه به اقتصاد و توسعه اقتصادی به افراط در دنیاگرایی و سودمداری تبدیل نشود اقتصاد آنچه امام از آن به رفاه زندگی تعبیر می کند نشود، نگرانی دوم ایشان آن است که برای نیل به توسعه اقتصادی به بیگانگان وابسته شویم زیرا توسعه اقتصادی نیازمند به تکنولوژی است و آنهم در غرب است که این خود موجب وابستگی می گردد.

سومین نگرانی به این نکته است که توسعه اقتصادی به طبقاتی شدن شدید جامعه بینجامد و در بردارنده نتایجی که توده مردم از آن برخوردار نگردند نباشد و به تعبیر دیگر، نگران توسعه اقتصادی بدون عدالت اجتماعی اند.

امام و پذیرش توسعه اقتصادی

اگر چه در این مورد امام کمتر بطور آشکار و صریح اظهار نظر کرده اند، اما متونی وجود دارد که نشاندهنده پذیرش ایشان نسبت به توسعه اقتصادی است. آنچه مورد نظر ماست یک نوسازی واقعی مبنی بر نیازهای اساسی اکثریت قاطع و فقیر ملت است و آنچه در زمینه اقتصادی مورد نظر ماست جلوگیری از غارت منافع ملت است. مهمتر آنکه منافع حاصله از فروش منابع ارضی باید به مصرف

پیشرفتهای اقتصادی ما برسد و در این جهت ما قطعاً با جهان صنعتی در رابطه کامل خواهیم بود. ولی حق تصمیم گیری برای جهتی که اقتصاد ما انتخاب خواهد کرد به عهده خود ما خواهد بود. امام ضمن پذیرش توسعه اقتصادی به معیارهای مربوط به عدالت اجتماعی نیز اشاره کرده اند. بدین سان امام توسعه اقتصادی جهان معاصر را با معیار «فقدان معنویت و توجه به خدا» مورد نقد قرار می دهند و فعالیت های اقتصادی را که متکی بر ایمان به خدا و با انگیزه الهی باشد به عنوان یک آرمان قابل دسترسی مطرح می نماید. اینک پس از روشن شدن موضع «پذیرش»امام درباره مفهوم کلی توسعه اقتصادی به بحث نگرانیهایی که به اعتقاد ما، ایشان درباره توسعه اقتصادی دارند می پردازیم. زیرا ذکر پذیرش امام نسبت به توسعه اقتصادی بدون ذکر نگرانیهای مذکور، ناقص عرضه کردن دیدگاه و موضع امام نسبت به توسعه اقتصادی است با افزودن ضوابط و معیارهای امام به پذیرش کلی ایشان می توان به موضع تفضیلی ایشان در این خصوص دست یافت.

در برابر نگرانی های سه گانه امام می توان سه ضابطه و شرط مهم برای توسعه اقتصادی بیان داشت. این سه شرط یا ضابطه بطور کلی عبارت اند از: وسیله بودن اقتصاد و توسعه اقتصادی برای نیل به اهداف معنوی و متعالی (اهداف اسلامی)، عدم وابستگی و عدالت اجتماعی.

امام و شاخصهای توسعه اقتصادی

امام در پیامها و سخنرانیهای خویش بر عناصر مرتبط به توسعه اقتصادی اشاراتی، گاه بلند و مکرر داشته اند: ذکر پاره هایی از آن نظریات مربوط به عناصری که ما از آنها تحت عنوان شاخصهای توسعه اقتصادی یاد کرده ایم، به فهم و درک میزان اهمیت توسعه اقتصادی نزد امام کمک می کند. این شاخصها خود به دو دسته تقسم می شود: شاخصهایی که عامل توسعه محسوب می شوند و شاخصهایی که اهداف، آثار و نتایج توسعه به حساب می اید. شاخصهایی که عوامل توسعه اقتصادی محسوب می شوند عوامل فرهنگی (تغییر در برخی وجه تلقیها) مانند ارزش دانستن کار، دنیا گرایی، روحیه علمی، خود باوری و اعتماد به نفس.

امام و ارزش کار

امام خمینی کار و کارگر (عامل کار) را بسیار با ارزش و آن را در حد جهاد در راه خدا، که از بهترین عبادتهاست می دانند: «اسلام برای کارگر ارزش قائل است، برای کارگر و کار ارج قائل است و احترام قائل است، یعنی همانطوریکه یک شخص عالم، یک مجاهد را توصیف می کند، شخص کارگر، زارع، هر کارگری را می گوید همه شان مثل همند»

مبانی نظری و عملی مواضع امام

1. شناخت و اعتقاد به اسلام به عنوان دینی جامع، جاودان و همیشگی که در هر عصر و زمان متناسب با هر سطح از پیشرفت، امکان تمسک به آن و اجرای آن

وجود دارد. در همین رابطه ایشان اظهار می دارند. «اسلام در همه ابعاد قانون دارد.» اسلام بسیاری از احکامش احکام سیاسی است، یک احکام معنوی دارد. یک حقایق هست، یک معنویات است، چیزهایی که در رشد معنوی انسان دخالت دارد، احکام برایش هست»

2. متعهد بودن به حفظ و بقای استمرار دیانت اسلام

همه ما در پناه اسلام هر چه داریم هست، ما چیزی نیستیم خودمان، هر چه هست اسلام است و ما در پناه اسلام اگر چیزی باشیم هستیم، این اسلام با ما باید حفظش بکنیم. تمام مقصد ما مکتب ماست. آنچه موجب شد که تعهد به حفظ اسلام و استمرار دیانت اسلام را که آرزوی قلبی هر مسلمان است به عنوان یکی از مبانی علمی و نظری حضرت امام مطرح نماییم که امام برای حفظ و استمرار اسلام مطرح می کند و آن قیام علما و دخالت روحانیت در مسائل اجتماعی و سیاسی است.

3. جدایی ناپذیر دانستن دین از سیاست و تأکید بر تشکیل حکومت اسلامی بمنظور تحقق بخشیدن به ایین اسلام در جامعه و ایجاد زمینه مناسب برای حفظ و استمرار آن. امام خمینی در راستای فهم جامع خود از اسلام، همواره بر جدایی ناپذیری سیاست از دیانت تأکید می کنند و تز جدایی دین از سیاست را یک تز استعماری و انحرافی

می دانند که موجب شده علما و روحانیت از دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی پرهیز نمایند و ابعاد عمده ایین اسلام نیز به همین سبب مورد غفلت قرار گیرد: البته سیاست به آن معنایی که اینها می گویند که دروغگویی با دروغگویی چپاول مردم با حیله و تزویر و سایر چیزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد این سیاست شیطانی است... سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد. تمام مصالح جامع را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند. در جای دیگر دیانت را با سیاست تعریف کرده اند: «دیانت همان سیاستی است که مردم را از اینجا حرکت می دهد و تمام چیزهایی که به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه می برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است.»

4. در معرض پدیده های نو قرار گرفتن و اطلاع و آگاهی یافتن از محیط خود و جهان. امام خمینی به دلیل نوع برداشت خود از اسلام و به تبع آن وظایف و تکالیف یک عالم اسلامی و در موضع مسؤولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی، هم بدلیل اعتقاد خود و هم به دلیل موقع و جایگاه خود در رهبری جامعه بر خلاف بسیاری از علمای همطراز خود با پدیده های جدید مواجه بودند و بر دستاوردهای تمدن جدید آگاهی و اطلاع داشتند و از تحولات جامعه مورد رهبری و جهان معاصر خویش مطلع بودند. آشنایی به روش برخورد بر حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد بر حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه گذاری و کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند.

5. به کار بردن اجتهاد کارساز، با ملحوظ داشتن نقش زمان و مکان و مصالح کشور و اسلام.

حضرت امام ضمن اعتقاد به روش سنتی فقه از پویایی فقه سخن می گویند و بر نقش اجتهاد مبتنی بر مکان و زمان یعنی در نظر آوردن شرایط متغیر، تأکید می کنند. امام خمینی معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری است. تخلف از آنرا جایز نمی داند. ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین کنند در اجتهادند.

6- تفکیک و تمیز بین ثبات احکام دینی از ثبات موضوعات و مصادیق.

مساله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر، همان مساله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد و یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند. بدان

معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد.

موضع امام در قبال تمدن جدید

بطور کلی نخبگان جامعه ایرانی اعم از نخبگان سنتی و نخبگان تحصیلکرده جدید سه موضع متفاوت را از خود بروز دادند.  موضع پذیرش کامل و موضع پذیرش نقادانه و انتخابگر. در اتخاذ موضع اخیر گفتیم که سه جریان با تفاوتهای زیادی مشترک بودند، که این تفاوت ما را به دسته بندی جداگانه ای از آنها کشانید که عبارت بودند از جریان روشنفکرانه وابسته به سنت مارکسیسم و روشنفکران ملی غیر معاند با مذهب و جریان سوم یعنی روشنفکران وابسته به سنت دینی و علمای اسلامی احیاگر و اصلاحگر. امام خمینی به اعتقاد ما در رأس گروه اخیر قرار دارند و موضع پذیرش، امام نقاد و انتخاب گر است به دلیل اتخاذ همین موضع، در قبال سایر جریانهای یاد شده مواضع آنها موضع انتقادی برای نمونه مواردی از موضع خود ایشان در قبال تمدن جدید می پردازیم. موضع امام در قبال روشنفکران غربگرا منفی است در جای دیگر ضمن اشاره به غربزدگی به ظاهرگرایی غربی نیز اشاره کرده اند: «یکی از امور دیگری هم که باز من گفته ام این است که ما را جوری بار آورده اند که یا باید فرنگی مآب باشیم یا هیچی. یک نفر جوان، یک نفر خانم اگر سر تا پایش فرنگی مآب است، این معلوم می شود خیلی عالیمقام است و اگر چنانچه مثل سایر مسلمانهاست، این خیلی عقب افتاده است. عقب افتادگی و جلو رفتن را به این می دانستند که فرنگی مآب باشد... برای همین جهت ما را مصرفی بارآوردند. امثال تقی زاده گفته بود که ما باید سر تا پامان انگلیسی باشد یا فرنگی باشد و باید اینطور باشیم تا اینکه آدم بشویم. آدم بودن را به کلاه و کفش و لباس و بزک و امثال ذلک می دانستند.»

در جای دیگر با سخن تندتری این قبیل روشنفکران را مورد خطاب قرار داده اند، ظاهراً با توجه به تاریخ اظهارات ایشان تندی لحن آن مربوط به شرایطی که مطبوعات وابسته به این جریانها علیه انقلاب اسلامی مطالبی نوشته اند. خود ایشان متذکر این نکته شده اند: «ای غرب زده ها! ای اجنبی زده ها! ای انسانهای میان تهی! ای انسانهای بی محتوا! به خود ایید، همه چیز خودتان را غربی نکنید... شما که مسیرتان غیر اسلام برای بشر هیچ کاری نمی کنید، می نویسید و

می خواهید نهضت را منحرف کنید» درباره جریان مارکسیستها نیز هم به دلیل تعارض ایدئولوژی الحادی مارکسیسم با اسلام و هم نوع مواضع مشابهی دارند. در پاسخ به سؤال خبرنگاری فرمودند:

«... ما حتی برای سرنگون کردن شاه، با مارکسیستها همکاری نخواهیم کرد. من به هوادارن خود گفته ام که اینکار را نکنند. ما با طرز تلقی مفاهیم آنها مخالف هستیم ما می دانیم که آنها از پشت به ما خنجر می زنند و اگر روزی به قدرت برسند، رژیمی دیکتاتوری برقرار خواهند کرد که مخالف حقوق اسلام است»

در خصوص برخی از نخبگان سنتی و روحانیون که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام را مورد غفلت قرار داده و برداشتهای تنگ نظرانه از اسلام را ارائه می دادند، نیز ایشان موضع انتقادی دارند و رشد جریان روشنفکران غربگرا و همچنین جریان روشنفکران وابسته به سنت مارکسیستی را تا حدی ناشی از مواضع این گروه می دانند و همچنین نقش این افراد را، به دلیل نوع مواضع و برداشتهای ناقصشان از اسلام، در نفوذ بیگانگان و اثر بخشی فعالیتها و تبلیغات آن بی تأثیر نمی دانند. موضع امام در قبال روشنفکران و نخبگان ملی غیر معاند با دیانت اسلام و یا کسانیکه تعلق خاطر به اسلام نیز داشتند ولی اسلام را بیشتر در حوزه اعمال فردی رعایت می کردند و دین را از سیاست جدا می دانستند نیز موضع انتقادی بود ولی با ملایمت بیشتر آنها را دعوت به اسلام و راه ملت مسلمان می نمودند.

(توسعه و نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره))

مبانی نظری این بررسی که در یکی از فصول پیشین آمد، عبارت بود از اینکه عناصر اصلی و بنیادی نوسازی و نوگرایی که در جامعه معاصر، از دستاوردهای تمدن جدید نیز تلقی می شوند پنج ایده یا مفهوم است که همراه نهادها، ابزارها و شاخصهایشان منشأ تحول و دگرگونی جامعه هستند و جامعه را اصطلاحاً نوسازی می نمایند.

این پنج ایده تحت عناوین عقلانیت، توسعه اقتصادی، دموکراسی، آزادی و برابری معرفی گردید موضع امام را در قبال هر یک از شخصیتها، مفاهیم، نهادها و ابزارهای آنها مورد بررسی قرار دادیم. اینک با جمعبندی مواضع امام نسبت به اصیلترین عناصر نوسازی اجتماعی، می توان به دیدگاه ایشان در خصوص نوسازی جامعه دست یافت برای این کار یعنی بدست آوردن موضع امام در قبال نوسازی، راه دیگری نیز متصور بود. آن اینکه نظریه یا نظریات نوسازی را بر آراء و نظرات ایشان عرضه نماییم و آنگاه دیدگاه ایشان را نسبت به نظریات مذکور جویا شویم. علی رغم مشکلات وارده بر این تقابل اصولاً به اعتقاد ما این نکته یعنی دوگانگی جامعه سنتی و جامعه مدرن یا مدرن و سنتی و به عبارت دیگر کهنه و نو، در اندیشه امام جایی ندارد. زیرا امام برخی ارزشها و مفاهیم را همیشگی و همواره «نو» و همواره «مورد نیاز» می دانند. و معیار امام در نقد و انتخاب پدیده ها، ایده ها، مفاهیم و حتی نهادها و ابزارها، نو یا کهنه بودن آنها نیست. ارزشها در عالم دو قسم است، یک قسم ارزشهای

معنوی، از قبیل ارزش توحید و جهاد مربوط به الوهیت (اعتقاد به خدای متعال) و از قبیل عدالت اجتماعی، حکومتها با ملتها و بسط عدالت اجتماعی در بین ملتها و امثال اینها که در صدر اسلام یا قبل از اسلام از آن وقتی که انبیاء مبعوث شدند وجود داشته و قابل تغییر نیست. عدالت معنایی نیست که تغییر بکند، یک وقت صحیح و زمانی غیر صحیح باشد، ارزشهای معنوی ارزشهای همیشگی هستند که قبل از صنعتی شدن کشورها، و بعد از آن نیز وجود داشته و دارد. عدالت ارتباطی با این امور ندارد. قسم دیگر اموری است مادی که به مقتضای زمان فرق می کند. در زمان سابق یک طور بوده است و بعد رو به ترقی رفته است تا به مرحله کنونی رسیده است و بعد از این هم بالاتر خواهد رفت. آنچه میزان حکومت و مربوط به اجتماع و سیاست است ارزشهای معنوی است بر اساس برداشت فوق، تفکیک بین مفاهیم و ارزشها و امور عرفی – مادی یا نهادها و ابزارها و شیوه ها، سنتی بودن یا مدرن بودن موجب تغییر در ارزشها و مفاهیم نمی شود. و یا موجب پذیرش نو و نفی کهنه و یا بالعکس نیز نمی گردد.

https://stnews.ir/short/Vd0RV
اخبار مرتبط
تبادل نظر
نام:
ایمیل: ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد کنید
نظر: