مشاهده اخبار از طریق شبکه های اجتماعیمشاهده
اخیرا سفیران قدرت های بزرگ به جنگ فرهنگی و رسانه ای با ایران روی آورده اند
به گزارش پایگاه خبری علم و فناوری :پُرسون پُرسون، یَواش یَواش، اومدم درِ خونَتون...! این تصنیفِ آشنا با صدای کیست؟ یک خواننده نوظهورِ پاپ؟!، نه، آقای "کیم جون پیو"، سفیر کره جنوبی در ایران است که با لهجه شیرینش به فارسی آواز می خواند. روزی روزگاری سفیر، تنها نماینده رسمی و سیاسی یک دولت بود. آدمی عصا قورت داده و اتوکشیده، اهل جلسات رسمی و بیانیههای خشک. اما این روزها، کافیست سری به رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی بزنیم و یکی از ویدئوهای کوتاه و بامزه دیپلماتهای خارجی مقیم تهران را تماشا کنیم تا پی ببریم بازی عوض شده!
سفیر انگلیس با لحن خودمانی از چای ایرانی و خاطراتش در ساختمان کهنسال سفارت تعریف می کند، سفیر آلمان در خیابان فردوسی دونرکباب میخورد و از زندگی روزمرهاش در تهران میگوید. سفیر ژاپن در گود زورخانه میل و کبّاده می گیرد و...! این رویدادهای شیرین نه تصادفی، بلکه بخشی از استراتژی های حساب شده، مبتنی بر "دیپلماسی دیجیتال" (Digital Diplomacy) هستند. براساس گزارش موسسه بروکینگز، تا سال ۲۰۲۳، بیش از ۸۵% کشورها از سفیران خود خواسته اند در شبکه های اجتماعی فعال باشند. دلیلش روشن است: گاه یک پست اینستاگرامی تأثیری برابر با صدها ساعت مذاکره رسمی دارد.
براساس تعریف جوزف نای، قدرت نرم (Soft Power) توانایی جذب و متقاعدسازی، بدون توسل به زور یا پول است؛ ابزاری که از طریق فرهنگ، ارزش ها، و سیاست های مشروعیت ساز اِعمال می شود. دیپلماسی عمومی(Public Diplomacy)نیز به عنوان زیرمجموعه و مهمترین پایه ی قدرت نرم، بر ایجاد ارتباط مستقیم با مردمِ کشورهای دیگر تمرکز دارد. در عصر حاضر، این مفاهیم با ظهور رسانه های اجتماعی و پدیده "جنگ نرم" (Soft War) پیوند خورده اند. جنگی که نه با سلاح، بلکه با روایت سازی، بِرَندسازی ملّی و دستکاری افکار عمومی پیش می رود و می توان از آن به "جنگ جهانی هویت" به عنوان مهم ترین قطعه در جنگ های ترکیبیِ دنیای امروز تعبیر کرد. در این آوردگاه، هر کشوری که روایت جذابتر و انسانی تری خلق کند، برنده میدان نفوذ است. این جاست که نقش "سفیر-اینفلوئنسرها"پررنگ می شود. آن ها با شخصی سازی دیپلماسی، مرزهای خشک دولتی را می شکنند و از طریق ایجاد اعتماد و همدلی، ذهنیت ها را تغییر می دهند.اما در این میان، جای یک سؤال بزرگ خالیست: پس ما چی؟! چرا هیچ سفیر ایرانی یا حتی رایزن فرهنگی در خارج از کشور چنین روایتهایی نمیسازد؟! چرا هیچ دیپلمات ایرانی در لندن، پاریس یا سئول تصویری زنده، انسانی و صمیمی از ایران امروز نشان نمیدهد؟ چرا روایت ما هنوز یا رسمی است، یا سانسورشده، یا با تأخیر؟
پاسخ را باید در ترکیبی از ترس، بیاعتمادی، فقدان دانش-مهارت تخصصی و ضعف ساختاری جست و جو کرد. ساز و کارِ دیپلماسی فرهنگی ما هنوز به قدرت "علوم ارتباطات" ایمان نیاورده است. هنوز اسیر تفکر سنتی هستیم و فکر میکنیم نماینده مان باید خود را در چهارچوب های خشک زندانی کند. هنوز از حضور دیپلماتها در فضای مجازی میترسیم و به قدرت تصویر، طنز، نوستالژی، و ارتباط مستقیم با افکار عمومی بیاعتمادیم. آن هم در حالی که ایران به عنوان یک ملّت و تمدن کهن داستانهای جذّابی برای گفتن و چنته پر و پیمانی برای تسخیر ذهن و قلب مردم دنیا دارد...
در جهانی که حتی یک پایه از جنگ های سخت نیز در روایت رسانه ای شکل می گیرد، انفعال در چنین عرصه های سرنوشت سازی برابر است با حذف از نقشه ژئوپلیتیک فرهنگی(Geoculture) ایران نیازمند یک تحولِ بنیادین و پارادایمی در دستگاه های دیپلماسی خود و باز تعریف مفهوم "دیپلماسی عمومی"، به ویژه در وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات است. تحولی که در آن: هر سفیر یا رایزن یک فعال رسانه ای و هر کُنش، به ویژه در فضای مجازی یک پل فرهنگی و ابزاری برای کسب قدرت نرم باشد.
1403/03/22 12:05
1403/03/22 11:56
1403/03/22 11:46
1403/03/22 11:37
1403/03/22 11:34
1403/03/22 10:14
1403/03/22 09:34
1403/03/22 09:32
1403/03/22 08:53